پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۱۰۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
*******
_پروانه بیا دیگه سه ساعته داری آماده میشی؟
صدای هوتن از پشت درب اتاق در حالی که تمام راهرو را کلافه زیر قدم هایش له کرده بود،به گوش پروانه رسید.خودش را برای آخرین بار در آیینه چک کرد و با انگشت خط چشمش را زیر و رو کرد.با برانداز کردن خودش ولباس هایش بالاخره رضایت داد واز اتاق بیرون زند.
_کجا موند..
هوتن هنوز سوالش را کامل نپرسیده بود که حیرت زده نگاهش روی پروانه خُشک شد.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
۲۰ ساله 00واییییی خیلی قشنگ بود مرسی 😍😍😍وایییی حلقه با اول اسمشون خیلی قشنگ بود مرسی ❤️💋